( 976)شیر گفت: آری، ولیکن هم ببین |
|
جهدهای انبیا و مؤمنین |
( 977)حق تعالی، جهدشان را راست کرد |
|
آنچه دیدند از جفا وگرم وسرد |
( 978) حیلههاشان جمله حال آمد لطیف |
|
کل شىء من ظریف هو ظریف |
( 979) دامهاشان مرغ گردونى گرفت |
|
نقصهاشان جمله افزونى گرفت |
( 980)جهد میکن تا توانیای کیا |
|
در طریق انبیا و اولیا |
( 981)با قضا پنچه زدن نبودجهاد |
|
زآن که این را هم قضا بر ما نهاد |
( 982)کافرم منگر زیان کرده است کس |
|
در ره ایمان و طاعت یک نفس |
( 983)سرشکسته نیست،این سر را مبند |
|
یک دو روزک جهد کنباقی بخند |
جهدهای انبیا و مرسلین: سخن شیر است در تأیید سخن نخجیران، یعنی انبیا و مؤمنان هم با وجود تکیه به خداوند، برای هرکار جهد بسیار کرده اند.
راست کرد: یعنی خداوند کار انبیا ومومنان را به ثمر رسانده است.
جفا: یعنی ناملایمات، سختیها.
حال آمد لطیف: یعنی تدبیرهای آنها حالات لطیف روحانی به آنها داده است.
کل شىء من ظریف هو ظریف: یعنی تدبیرشان همواره نیک و پسندیده بود زیرا که از نیک جز نیکى تراوش نکند.
مرغ گردونى: مجازا، علوم و اسرار الهى، سعادت ابدى.
نقصهاشان جمله افزونى گرفت: یعنی تدبی موفقیت آمیز انبیا و مؤمنان، نقص های آنها را به فزونی وکمال تبدیل کرد.
با قضا پنچه زدن: یعنی با مشیّت وقضای الهی مبارزه کردن، جهاد محسوب نمی شود.
سرشکسته نیستاین سر را مبند :اشاره است بمثل: «سرى را که درد نمىکند دستمال چه ضرور.»[1] اینک نظیر آن:
چو مه روى نباشید ز مه روى متابید چو رنجور نباشید سر خویش مبندید[2]
چون سر شکسته نیستم سر را چرا بندم بگو چون من طبیب عالمم بهر چه بیمارى کنم
( 976) شیر گفت اینها که گفتید در جاى خود صحیح است ولى ببینید حضرت خاتم النبیین چه کوششها و مجاهدتها مىکرد. () و همچنین مؤمنین و تابعین پاک انبیا از اول دنیا تا کنون در راه پیش رفت مقاصد نیک خود جهاد کرده و سعى بلیغ نمودهاند.( 977) خداى تعالى هم سعى آنها و سرد و گرمها که دیده و سختیها که کشیده بودند بجا و بموقع شمرده بىنتیجه نگذاشت.( 978) تدبیرشان همواره نیک و پسندیده بود زیرا که از نیک جز نیکى تراوش نکند.( 979) دامهایى که مىگستردند مرغ آسمانى شکار مىکردند و هر چه کم داشتند رو بفزونى مىرفت. ( 980) تو نیز هر چه مىتوانى جهد و کوشش کن ولى در راهى که انبیا و اولیا کوشش مىکردند.( 981) جهد و کوشش آن نیست که با قضاى الهى پنجه نرم کنیم چون سعى و کوشش را هم قضا براى ما مقرر داشته و بر ضد خود او بکار نمىرود. ( 982) کافرم من اگر کسى که در راه طاعت و ایمان کوشیده بقدر یک ذره زیان دیده باشد.( 983) عزیز من سر تو نشکسته بىخود با دستمال نبند یک دو روزى زحمت بکش در باقى ایام راحت و آسوده بخواب.
این ابیات استدلال دیگری است بر صحت کسب و عمل از راه اثبات فایدهى آن در نیکى و اعمالى که براى خدا انجام دهند مانند آن چه پیغمبران و مردان راه حق کردند که با وجود تنهایى و بدون یار و یاور، در آغاز کار بدعوت شروع کردند و جفاها کشیدند و اگر چه در خدا شناسى و توکل ثابت قدم بودند از تهیهى وسایل خود دارى ننمودند و مردم را بحال خود نگذاشتند تا اگر خدا خواهد بىدعوت و تبعیت از احکام الهى، بکمال رسند. درحقیقت شیر در پایان مناظره دلیلى نقضى بر اثبات مدعاى خود مىآورد ومیگوید: جدّ و جهد با توکل به پروردگار منافات ندارد: «جهد کن پس تکیه بر جبار کن». انبیا و مؤمنان هم با تکیه به پروردگار برای هر کار، جهد بسیار کردهاند. پروردگار کوشش آنها را به ثمر نشاند. آنها جفا و سرد و گرم روزگار را چشیدهاند و تدبیرشان حالات لطیف روحانی به آنها داده است. این حالات ظریف و خوشآیند از جانب پروردگار بوده است که خود نیز متصف به همین لطف و ظرافت است. تدبیر انبیا و رسولان مانند دام، مرغان آسمانی را میگیرند؛ یعنی اسرار غیب را کشف میکنند و همین موفقیت، نقصهای آنها را به کمال تبدیل میکند.
شیر می گوید: جهادی که من به آن اعتقاد دارم مقابل قضای الهی نیست، زیرا این جهاد نیز به خواست پروردگار در من پدید میآید. اگر من بگویم که ایمان و پیروی از امر پروردگار زیانآور است، مرا کافر بشمارید. حرف من این است که وقتی سرتان شکسته نیست چرا به آن دستمال میبندید؟ بدنی که توانایی دارد باید آن را به کار انداخت. چند روزی باید کوشش کرد و بعد آسوده نشست و خندید و شادی نمود.
پس محتوای سخن مولانا از زبان شیر این است که جهاد با نفس و یا دشمنان دین ستیزهگرى با قضا نیست زیرا حکم بدعوت و مجاهده هم بامر و قضاى الهى است و الا از هیچ کس دعوت و مجاهده سر نمىزد براى آن که مطابق عقیدهى جبرى و نیز فرق دیگر هیچ امرى خارج از علم و قضاى الهى صورت نمىگیرد پس مجاهده نیز حکم قضا و امر خداست.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |